AbiDic.com
  • دیکشنری

موکول کردن

~ kardan


english

1 Law:: vt, always used with the preposition به followed by a date or occurrence of a contingency – postpone; make something dependent upon something else or upon a term, condition, or contingency

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
موکت
موکد
موکدا
موکل
موکله
موکول
موکول است به
موکول به
موکول به بعد کردن جلسه
موکول به تحقق امری معین
موکول به وقوع امری یا تحقق شرطی در آینده
موکول بودن
موکول شدن
موکول شدن جلسه یا مذاکرات به بعد
موکول شدن جلسه یا مذاکرات به بعد بدون تعیین تاریخ جلسه بعدی
موکول کردن
موکول کردن ادامه دادرسی به وقت دیگر
موکول کردن صدور حکم به رسیدگی بیشتر
موی پیشانی
موی تپق
موی خوک
موی ریختن
موی زائد
موی زاید
موی زبر
موی زهار
موی سر
موی سفید
موی سیخ
موی شرمگاه

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط